240-دخترم ، برای فردایت ....
دخترم با تو سخن می گویم زندگی در نِگَهم گلزاریست و تو با قامتِ چون نیلوفر ، شاخه ی پر گل این گلزاری من به چشمان تو یک خرمن گل می بینم گلِ عفت ، گلِ صد رنگِ امید گلِ فردایِ بزرگ ، گلِ فردایِ سپید چشمِ تو آینه ی روشنِ فردای من است گل چو پژمرده شود جای ندارد در باغ کس نگیرد زِ گلِ مُرده سراغ دخترم با تو سخن میگویم دیده بگشای و در اندیشه ی گل چینان باش همه گل چینِ گلِ امروزند همه هستی سوزند کس به فردایِ گلِ باغ نمی اندیشد آنکه گِردِ همه گلها به هوس میچرخد بلبلِ عاشق نیست ...
نویسنده :
مامانی زهرا نازنازی
14:45