279-سفر نوروزی به ترابزون و سامسون و اردو
278-نوروز 94
277-سوغاااااااتی
باباجون و مامان جونِ زهرا نازنازی چند روزی رفته بودند کیش و این چند روز برای زهرا با گریه و دلتنگیِ فراوون گذشت . دخترکم بسیار وابسته به باباجون و مامان جونش هست و اصلا طاقت دوریشون رو نداره . چند تا نقاشی هم به یادِشون کشیده بود که خودش رو کنارِ اونها نقاشی کرده بود . بالاخره دیروز مسافرهامون برگشتن با سوغاتی هایِ خوشگل برایِ عزیزِدلم . ...
نویسنده :
مامانی زهرا نازنازی
19:54
276-کیتی
چند هفته پیش توی لاله پارک ، رفتیم به فروشگاه لگو و برای زهرا لگو خریدیم . توی همون فروشگاه صورت بچه ها رو نقاشی میکردن و عکس میگرفتن . صورت زهرا رو هم مدل شخصیت مورد علاقه ش (کیتی) نقاشی کردن و عکس گرفتن و توی طرحهای ساعت و روی شاسی تحویل دادن . این چندتا عکس رو هم خودم گرفتم ...
نویسنده :
مامانی زهرا نازنازی
17:25
275-زهرای فروشنده
زهرا جونم عاشق رفتن به مغازه ی باباش هست و دنبال بهونه میگرده تا منو راضی کنه ببرمش اونجا و شروع کنه به بازی در نقش فروشنده با مخاطب خیالیش . ...
نویسنده :
مامانی زهرا نازنازی
17:15
274-شب یلدا
امسال هم به لطف خدا شب یلدا به خوشی سپری شد. برای شب یلدا با چند روز تاخیر خونه باباجونی جمعمون جمع بود و خیلی خوش گذشت. برای زهرا و همکلاسیهاش هم در آمادگیشون مراسم گرفته بودن که عالی بود . ...
نویسنده :
مامانی زهرا نازنازی
17:05