زهرازهرا، تا این لحظه: 15 سال و 26 روز سن داره

زهرا عشق مامان و بابا

217-گلِ مامان و بابا

عسلکم هر روز که از کودکستان میرسه اول گزارشهای مربوط به طول روز رو ارائه میده  سریع دستاشو میشوره و بعد از خوردن ناهار ، بچم از خستگی و بیخوابی فورا خوابش میبره .  یه ساعتی که خوابید شارژ میشه و شروع میکنه به بازی و شیطنت . دیروز مراسمِ جشن ، توی کودکستان برگزار شده بود . عمو موسیقی و دو تا از عموهای برنامه ی کودک تلویزیون اومده بودند برای نمایش. به فرشته کوچولوی من خوش گذشته  بود و تعریف میکرد .                     ...
16 مهر 1392

216-روز جهانی کودک

دختر گلم الان که مینویسم صبح روز 15 مهر هست . شما رفتی کودکستان و من توی خونه تنها هستم . امروز به مناسبت روز جهانی کودک و شروع سالتحصیلی  شما توی کودکستان جشن دارید .  امیدوارم بهت خوش بگذره دختر یکی یدونه ی مـــــــــــــن دلبرکم خیلی شوق ذوق این جشن رو داشتی و صبح که آماده ت میکردم همش میپرسیدی مامانی خوشگل شدم ؟؟؟؟؟؟؟     آره گلم شما همیشه خوشگل و نازی عزیز دلم تا حالا 3 تا کارت آفرین گرفتی و بابایی دیروز برای جایزه ت یه جامدادی برات خریده اینم عکسهای ...
15 مهر 1392

215-این روزهای زهرا

برنامه ی این روزهای زهرا نسبت به قبل خیلــــــــــــی تغییر کرده . به عنوان مثال : . قبلا زهرا تا حدود 11 صبح میخوابید ولی الان ساعت 7 بیدار میشه تا ساعت هشت که سرویسش بیاد ، صبحانه بخوره و آماده باشه  . .قبلا زهرا 3 و 4 ظهر  به زور ناهار میخورد ولی الان تا از کودکستان میرسه ناهارشو با کمال میل نوش جان میکنه . قبلا خواب بعداز ظهر برای زهرا معنی نداشت ولی الان بیشتر از دو ساعت میخوابه. . قبلا تا ساعت یک و دو  شب بیدار بود ولی الان ساعت 11 میخوابه . و ........................ دو تا دوست توی کلاس پیدا کرده به اسمهای هلیا و سوین . توی خونه همش از دوستاش صح...
8 مهر 1392

214-نازدونه در مغازه ی بابایی

نازدونه ی من سر زدن به مغازه ی بابایی رو خیلی دوست داره . هر وقت بریم اونجا شروع به بازرسی و کنجکاوی میکنه . و هر تغییری که بابایی توی مغازه ایجاد کرده باشه سریعا متوجه میشه و میگه . وقتی خانوم کوچولو بره مغازه صندلی مدیریت رو تصاحب میکنه و بابایی هم که حسابی نازش رو میکشه . ...
6 مهر 1392

213-زهرا به کودکستان مــــــــــــــــــیرود ..............

امروز اول مهر بود و آغاز مدارس . زهرای گلم صبح به همراه مامان و بابا راهیِ کودکستان شد و این شروع یک راه طولانی در مسیر تحصیلِ دختر نازم بود . زهرا که عادت داشت صبح ها تا دیر وقت بخوابه ، امروز که زود بیدارش کردم ، با شادی بیدار شد و شوق و ذوقش برای رفتن به کودکستان دیدنی بود . بابایِ مهربونش از زیر قران ردش کرد و با هم رفتیم . توی کودکستان پر بود از بچه های ناز و خوشگل و پر انرژی . زهرا جونم طبقه ی بالا ، کلاس ١٠ بود که رفت نشست و ما اومدیم پایین .  ١ ساعت بعد بچه های همه ی کلاسها رو آوردند توی حیاط و عمو موسیقی آهنگ میزد و بچه ها شادی میکردند و سرود میخوندند . بالاخره ساعت ١٢ بر...
1 مهر 1392

211-سفر به روایت تصویر

ما برگشتیــــــــــــــــــــــــم جای همه ی دوستان خالی ، سفر خوبی بود و خوش گذشت . زهرا جونم هم با اینکه خسته میشد و گاهی اعتراض میکرد ولی کنار پریسا و آنیسا لحظه های خوبی سپری کرد . دخملی زیاد از غذاهای ترکیه  خوشش نمیومد و نمیخورد و از این لحاظ کمی اذیتم کرد . الان هم که لحظه شماری میکنه برای بازگشایی مهد و میگه : مامانی خوش به حالم که قراره برم مهد ، دیگه نمیتونم صبر کنم ای کاش زودی برم مهد کودک . به روایت عکس سفرمون رو مرور می کنم   ...
30 شهريور 1392

106-عروسک

وقتی من حدود 10 سال داشتم بابام برام یه عروسک جدید خریده بود که خیلی دوستش داشتم و اسمش رو گذاشته بودم (سحر) آخه در کودکی خیلی به این اسم علاقه داشتم . حالا این عروسک رو دادم به زهراجون  و دخملی با داشتن تعداد کثیری عروسک و اسباب بازی این عروسک رو بیشتر دوست داره و اسمش رو گذاشته (ملیسا) شبها حتما باید با ملیسا بره توی تختش و بدون اون نمیخوابه . صبحها هم وقتی بهش میگم ملیسا رو بیار باهاش بازی کن میگه گناه داره هنوز خوابش میاد بذار بخوابه . ...
26 شهريور 1392

107-پوتین

جمعه رفتیم بیرون تا بقول زهرا جونم براش (توپین) یعنی پوتین بخریم . خانمی خودش نظر میداد و هر رنگی رو نمی پسندید تا اینکه بالاخره یه جفت پوتین که خوشگل خانم هم دوست داشته باشه براش خریدیم . همونجا توی مغازه کفش فروشی پاش کرد . کفشهای قبلیش هم نو هستند ولی برگشته میگه اونا خوب نیستند  حالا  بذار بمونند شاید یه روزی پوشیدم رفتیم پیک نیک . کلا این هفته برای زهرا خوب بود چون کلی براش خرید کرده بودیم چند تا از عکسهاشونو میذارم ولی اول عکسهای دخملی با پوتین هاش رو ببینید که هی ژست میگرفت و باید عکس میگرفتم .    ...
26 شهريور 1392