زهرازهرا، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 2 روز سن داره

زهرا عشق مامان و بابا

56-زهرا جونم

سلام دوستان . ما همچنان در منزل باباجون هستیم و بابایی هنوز از سفر برنگشته . دیروز عصر زهرا نازنازی خیلی دلتنگ بابایی شده بود و بی تابی میکرد بعدش هم شروع کرد به گریه که من بابایی رو میخوام تا اینکه تلفن کردیم  پدر و دختر کمی صحبت کردند و  زهرا جونم اروم گرفت خدا هیچ بچه ای رو از پدر و مادرش دور نکنه .   ...
26 فروردين 1392

52-این روزهای دخملی

سلام به دخملی های خوشگل و اقا پسرهای کاکل زری و مامانی ها و بابایی های مهربون . چند وقتی بود که از این روزهای دخملی ننوشته بودم و عکسی نذاشته بودم. این روزا زهرا نازنازی یه شیطونک به تمام معنا شده که درجه دلبری و شیرین زبونیش به ١٠٠ رسیده . دخملی واسه خودش خانمی شده و با باسلیقه هاش و مرتب بودنش معروف شده تا حدی که اگه اتاقش رو مرتب نکنه نمی خوابه دخترکم خیلی به مامانی کمک میکنه و هر وقت زیاد مشغول کار باشم همش می پرسه مامانی خسته شدی و اگه بگم آره دخملی میگه بیا یه بوس کنم تا خوب بشی . مادر فدات شه دخترکم . در ضمن این روزها که بچه های فامیل در حال اماده شدن برای مدرسه هستند زهرا هم اصرار داره بره مدرسه . بابایی هم زحمت کشیده براش ل...
26 فروردين 1392

54-سفر بابایی

سلام حال و احوال چطوره ؟ من و زهرا دلتنگ بابایی هستیم که چند روز با دایی سعید رفته سفر کاری  برای نمایشگاه تهران و البته موقع برگشت  شاید سری به شمال هم بزنند . ما هم اومدیم خونه ی باباجون . از شما چه پنهون به ما هم بد نمیگذره اینجانب یا در حال استراحت و تعطیلات از شغل شریف خانه داری هستم یا همراه خاله جون و اگر نشد باباجون در گشت و گذار و خرید و یا سرگرم کامپیوتر . زهرا هم که نازش خیلی خریدار داره شده فرمانروای خونه باباجون و گاهی هم که تلفنی با بابایی صحبت میکنه سفارش سوغاتی میده  . خلاصه با همه ی اینها خیلی دلمون واسه بابایی تنگ شده و واسه اومدنش لحظه شماری میکنیم امیدوارم هر جا هست سلامت باشه . ...
26 فروردين 1392