56-زهرا جونم
سلام دوستان . ما همچنان در منزل باباجون هستیم و باباییهنوز از سفر برنگشته . دیروز عصر زهرا نازنازی خیلی دلتنگ بابایی شده بودو بی تابی میکرد بعدش هم شروع کرد به گریهکه من بابایی رو میخوام تا اینکه تلفن کردیم پدر و دختر کمی صحبت کردند و زهرا جونم اروم گرفت خدا هیچ بچه ای رو از پدر و مادرش دور نکنه.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی