79-عسل مامان
جاتون خالی دیروز رفته بودیم تولدپسر عمه ی زهرا کوچولو خیلی خیلی خوش گذشت البته پسر عمه نی نی نیست و 18 سال داره . تا ساعت 2.30 شب اونجا بودیم و ماشالله دخملی از اول تا اخر مشغول رقص بود و بقیه رو هم تشویق میکرد و بعد موقع برگشتن به خونه توی ماشین برگشته میگه مامانی خجالت کشیدم برقصم تعجب کردم که اگه خجالت نمی کشیدی چیکار میکردی . از خستگی تا ساعت 12 ظهر خوابیده بود . توی تولد که باصدای اهنگ و رقص و خنده پسر عمه ها و بقیه جوگیر شده بود به همه وعده میداد که قراره برای من هم تولد بگیریم فدای ذوق کردن هات برم عسلکم . دفعه قبل که تولد اون یکی پسر عمه توی پارکینگ خونه شون بود و خیلی مهمون داشتند چون سر و صدا و آهنگ زیاد ب...
نویسنده :
مامانی زهرا نازنازی
18:19
80-عزیزکم
زهرا جونم که به عکس گرفتن های مامانش عادت کرده وقتی من هم یادم نیست خودش میگه مامانی دوربین رو بیار . چند روز پیش بعد از حموم و تیپ زدن که قرار بود بریم مهمونی وقتی دید من عکس نمی گیرم با تعجب پرسید مامانی ازم عکس نمیگیری ؟ و بعد کلی ژست میگرفت . ...
نویسنده :
مامانی زهرا نازنازی
18:19
81-محرم
75-شانسی
زهرا جونم مثل بقیه بچه ها خیلی از این جعبه های شانسی خوشش میاد و همیشه به بابایی سفارش میده که بخر و اگه خودش هم با بابایی بره سوپرمارکت محاله بدون سک سک برگرده البته بزرگترها هم گاهی خیلی مشتاق هستند . جالب اینجاست که هیجان زهرا فقط تا موقع باز کردن بسته و ریختن جایزه ها روی زمین هست و اصلا باهاشون بازی نمیکنه ولی چند وقت پیش یه منچ و مارپله پارچه ای و مهره هاش توی جعبه شانسی بود که مدتی هست که باهاش بازی میکنه و براش جالبه یکی دیگه از سرگرمیهای این روزهای دخملی بازی با تبلت هست که چندتا بازی مختص ایشون هست مثل گربه سخنگو و بازی میوه ها و.... . دیگه خیلی وارد شده و نسبت به تبلت اظهار مالکیت میکنه و خودش ...
نویسنده :
مامانی زهرا نازنازی
18:18
76-مجله
یه خبر دست دوم دارم که متاسفانه یادم رفته بود بنویسم . دخملی باید ببخشه که دیر نوشتم . من از حدود 10 سال پیش از خوانندگان پروپاقرص مجله خانواده سبز هستم و چند ماه پیش عکس زهرا کوچولو رو با ایمیل فرستادم برای چاپ توی مجله و بالاخره در شماره قبل (333و334) عکس زهرا نازنازی رو در صفحه عکس کودکان چاپ کردند . زهرا به قدری ذوق زده شده بود که به همه میگفت عکس من توی مجله ست و انتظار داره عکسش رو توی همه مجله ها ببینه . این هم از عکس بچگی ش که توی مجله چاپ شده ...
نویسنده :
مامانی زهرا نازنازی
18:18
77-برای زهرا نازنازی
دلت شاد و لبت خندان بماند * برایت عمر جاویدان بماند خدا را میدهم سوگند بر عشق * هر آن خواهی برایت آن بماند تنت سالم سرایت سبز باشد * برایت زندگی آسان بماند ...
نویسنده :
مامانی زهرا نازنازی
18:18
78-عید غدیر
موج یک حادثه در جان غدیر است امروز و علی چهره تابان غدیر است امروز ...
نویسنده :
مامانی زهرا نازنازی
18:18
73-زهرا و عید
دوستای گل عید خوش گذشت ؟ عید همگی مبارک . معمولا عیدا حال و هوای خاص و خوبی داره . دیروز صبح رفتیم خونه باباجونی (بابای خودم) دایی و خاله جون اینا هم بودند و ناهار رو همونجا صرف کردیم .وقتی میریم اونجا زهرا خیلی دوست داره و مشغول بازی و شیطونی میشه ولی دیروز همش میگفت بریم آخرش هم اونقدر اذیت کرد و اعصابمون رو خرد کرد که مجبور شدیم برگردیم خونه و کمی خوابوندمش و شارژ شد و رفتیم خونه آقاجون (پدر همسری) و شام رو هم موندیم و زهرا کوچولو در عوض بی حوصلگی های صبحش کلی شیطونی کرد . چند تا از عکسهای زهرا نازنازی از روز عید قربان ...
نویسنده :
مامانی زهرا نازنازی
18:17