زهرازهرا، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه سن داره

زهرا عشق مامان و بابا

266-سفرِ اردیبهشتی

دو هفته پیش ، چند روزی رفته بودیم سفر جایِ همه ی دوستان خالی خیلی خوش گذشت زهرا نازنازی حسابی خوش گذروند . مخصوصا کنار دریا آب بازی میکرد و کلی صدفِ خوشگل جمع کرد .     ...
9 خرداد 1393

265-مهمانانِ ویژه

ماهِ گذشته با چند هفته تاخیر برای نازگلم تولد گرفتیم . اونم چه تولدی ........... یه تولد با کلی مهمـــــــــــــونِ کوچولویِ عروسکی به دعوتِ زهـــرا به دخترکم خیلی خوش گذشت و با مهموناش کلی بازی کرد. ...
9 خرداد 1393

264-خوش تیپِ مامان

سلــــــام دوستـــــــــان امیـــــدوارم همگی خوب و خوش و سلامت باشید زهـــــرا جونم  از مهدکودک فارغ التحصیل شد و این روزها دلش هوایِ خانوم مربیش رو کرده . روزها یا مشغول دیدن کارتون هست و یا ....... راستش دخترکم عاشق لباس بلند و شال و روسری و کیف و کفش هست و تیپ زدن اینجوری براش مثل یه بازیِ سرگرم کننده ست .با مخاطب نامرئیش تویِ خونه میگرده و بازی میکنه و صحبت میکنه . ...
9 خرداد 1393

263-روز پــــــــــدر مبارک

  پدر ، لطفِ خدا بر آدمیزاد پدر ، کانونِ مهر و عشق و امداد پدر ، مشکل گشایِ خانواده پدر ، یک قهرمانِ فوق العاده پدر ، سرخ میکند صورت به سیلی رخِ فرزند نگردد زردونیلی پدر ، لطفِ خدا رویِ زمین است همیشه لایقِ صد آفرین است خوشا آنان پدر در خانه دارند درونِ خانه یک پروانه دارند روز پدر مبـــــــــــــــــــارک ای پدر بویِ شقایق میدهی عاشقی را یادِ آدم میدهی با تو سبزم ، گل بهارم ، ای پدر هر چه دارم از تو دارم ای پدر پدر ای چراغِ خونه ، مردِ دریا مردِ بارون ...
23 ارديبهشت 1393

262-روز مــــــــــــــادر مبارک

عشق یعنی مــــــــادر صبر یعنی یک زن مهر یعنی دخــــــتر نور یعنی خواهــــــر هر چه هستی ، عشق یا صبر ، مهر یا نور روزت مبارک از مرگ نمی ترسم من فقط نگرانم که در شلوغی آن دنیا مادرم را پیدا نکنم..... سرم را نه ظلم میتواند خم کند نه مرگ نه ترس سرم فقط برای بوسیدن دستهای مادرم خم میشود مـــــــــــــــــــــــادر من بهشت را زیر پایت ندیدم زیر پایِ تو آرزوهایی بود که از آن گذشتی به خاطــــــــــرِ من.... مـــــــــــادر روسری ات را بردار تا ببینم...
30 فروردين 1393

261-سفرنامه ی ترابزون+خریدهای زهرا

عید امسال ما رفتیم مسافرت و جای همگی خالی خیلی خوش گذشت. روز یکشنبه 3 فروردین ما به مقصد شهر ترابزونِ ترکیه راهیِ سفر شدیم و روز یکشنبه 10 فروردین برگشتیم. شهر بسیار زیبا و دیدنی بود با آب و هوای لطیفِ بهاری . جاده ها هم پر از سرسبزی و شکوفه بود . به ما و زهرا جونم خیلی خوش گذشت و روزهای پر از شادی و خاطره بود . فکر میکنم عکسها بهتر میتونند سفرمون رو روایت کنن          مرکز خرید FORUM و GEVAHIR            هتل SAYLA...
18 فروردين 1393

260-سال نو

سلام دوستان سال نو رو به همگی صمیمانه تبریک میگم  امیدوارم سالی پر از سلامتی و شادی و خوشبختی پیش رو داشته باشید . امسال ٣ روز اول عید رو خونه بودیم و بعد رفتیم مسافرت . روز عید با دختر نازم سفره هفت سین رو چیدیم و زهرا بی صبرانه منتظر بهار بود و برای رسیدن لحظه تحویل سال عجله داشت . تصور میکرد توی اون لحظه اتفاق خاصی میفته. ساعتی قبل از تحویل سال نو باباییِ زهرا با شیرینی و دو تا دسته گل یکی برای من و یکی برای خانوم کوچولو اومد . هر سه دست توی دست هم به استقبال بهار رفتیم و سال نو تحویل شد . به هم تبریک گفتیم و برای هم آرزوهای خوب کردیم . ...
16 فروردين 1393