241-عروسکِ راستگویِ من
تازگیا نازگلِ من شدیدا روی راستگویی حساس شده.
این موضوع از وقتی شروع شد که یه شب اومد بیدارم کرد که د س ت ش و ی ی دارم ، وقتی بردمش خندید و گفت : الکـــی گفتم. منم بهش گفتم : دروغ گفتن کار خوبی نیست و اگه کسی دروغ بگه بینی ش مثلِ پینوکیو دراز میشه .
با اینکه اصلا و ابدا بچه ی دروغگویی نیست ولی همش نگرانه که نکنه بینی ش دراز بشه.
هفته ی قبل بابایی دستش رو مشت کرده بود و به آنیسا کوچولو (دخترخاله ی زهرا) میگفت : بیا ببین چی توی دستمه؟؟واااای چه جوجه ی نازی !! (تا آنیسا بیاد بغلش)...... که زهراجونم ناراحت شد و به بابایی گفت : بابایی این چه حرفیه ، یه وقت دیدی بینی ت دراز شد هااااا
دیگه من از گفته ی خودم پشیمون شدم و چند بار براش توضیح دادم ولی ایشون دست بردار نیست
خلاصه دختر خوشگل من دروغ رو حتی به شوخی هم نمی پذیره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی