زهرازهرا، تا این لحظه: 15 سال و 1 ماه و 11 روز سن داره

زهرا عشق مامان و بابا

203-جمعه ی بارونی

1392/6/11 14:28
203 بازدید
اشتراک گذاری

cloob (116).gifروز جمعه با عمه جونی های زهرا رفتیم پیک نیک . هوا ابری بود و رعد و برق میزد . کمی بعد بارون شروع به باریدن کرد و بابایی زود چادر رو بپا کرد تا خیس نشیم و زهرا هم که عاشق نشستن توی چادر هست ، همش نشسته بود توی چادر و چایی میخورد و میگفت : وای مامان ، چقدر به ما خوش میگذره !!!!!!!!!smiley

بعد که بارون بند اومد عموها بلال درست میکردند که دخملی اصرار داشت خودش برگهای بلالها رو بکنه و توی عالم خودش کیف میکرد و به موهای بلال که میرسید میگفت : بذارید سبیل هاشم بکنم ، عجب سبیلی داره !!!!! smiley

خلاصه که جمعه ی خوبی برای زهرای من بـــــــــــــود smiley.

             

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

عکس فرش
11 شهریور 92 14:32
باسلام... تبدیل عکس به فرش در ابعاد گوناگون با کمترین هزینه و کمترین زمان... تحویل درب منزل... 03614456265 09137290912
🌹مامان تسنيم سادات
11 شهریور 92 18:34
هميشه به گردش ... به پيك نيك ... به بلال خوردن !!!


جای شما خــــــــــــالی
مامان ریحان
12 شهریور 92 1:38
سلام

همیشه به گردش و تفریح و بلال خورون و چای خورون تو چادر

خوشحالم بهتون خوش گذشته

حالا این جایی که رفته بودید کجا بوده که بارونم اومده



سلـــــــام . مرسی خانووووووومی
اونجایی که رفته بودیم عنصرود بود ، نزدیک روستای معروفِ کندوان .
samaneh
12 شهریور 92 12:17
سلام خانومی.همیشه به گردش و خوشی عزیزم.ما هم عنصرود بودیم چطور ندیدمتون البته باغهای اونجا زیاده نمیشه همدیگرو پیدا کرد.ما هم توی چادر نشسته بودیم به قول زهرا جونی خیلی خوش گذشت.بوس بوس زهرا جوووووونم


سلام عزیزم . آره ما ماشین شما رو توی جاده دیدیم که پارک کرده بودید . ما هم چند تا باغ اون طرفتر بودیم . خوش باشید
مامان آیسل
13 شهریور 92 0:44
همیشه به شادی وگردش


مرسی گلم .
Eli
14 شهریور 92 0:54
خداروشکر برا زهراجونم خوش گذشته


مرسی الی جونی ، جای شما خالی