190-نقاشیِ پرماجرا !!!
نقاشی کوچولوها واسه خودش عالمی داره و پر از حرف و احساسه . ظهر زهرانازنازی داشت نقاشی میکشید و توی عالم خودش غرق بود و فقط به نقاشی خودش نگاه میکرد . کمی بعد پرسیدم : چیه عزیزم به چی فکر میکنی؟؟؟ چی کشیدی دخترم ؟؟؟
گفت : عکس نوید (پسر دایی 2 ماهه ش ) رو کشیدم و کنارش یه گربه کشیدم . حالا فکر میکنم یه وقت گربه میاد نوید رو میخوره !!!!!!!
بهش گفتم خب وسطشون با یه خط ، دیوار بکش تا گربه نتونه بیاد !
یه خط کوچیک کشید و باز کمی نگاه کرد و گفت : نه اینطوری نمیشه ، پیشی از روی این دیوارِ کوتاه میپره و میاد پیش نوید !!!
بعد از کلی درگیری و تفکر یه خط بسته دور نوید کوچولو کشید و با خنده و خوشحالی گفت : آهـــــــــــــان اینطوری دیگه پیشی نمیتونه بیاد کنار نوید کوچولوی مـــــــــــــــــا .
آفـــــــــرین به دختر مهربونم
اینم از نقاشیِ پر ماجــــــــــــــرا
عزیزم تو بهتریـــــــــــــنی