زهرازهرا، تا این لحظه: 15 سال و 22 روز سن داره

زهرا عشق مامان و بابا

271-سفـــر به تهــــــــران

دو هفته پیش ، بابایِ زهرا جون برای مسافرت کاری باید میرفت تهــــــران که از ما هم خواست تا با هم بریم . حدود سه چهار روزی اونجا بودیم . بابایی مجبور بود روزها بره دنبال کارهاش و ما اکثرا هتل بودیم ولی عصرها که میومد  تا دیر وقت میرفتیم گشت و گذار و حسابـــــی خوش گذشت . ممنــــــــون از بابایِ مهربون و نمونه یِ زهرا که دلش نمیاد ما رو تنها بذاره ، عاشقتـیــــــــــــــم . درکـــــــــه ...
17 شهريور 1393

270-گلــــــی برای گــــــــل

زهــــــــــــرا کوچولویِ ما از همون موقع که کوچیکتر بود عاشق گل بود و این علاقه به تازگی شدت گرفته  و به دو طریق گلهاش تامین میشه . اولی اینکه باباجون مهربونش وقتی خونه شون هستیم از توی باغچه براش گل می چینه ، دومی هم اینه که از  بابای خوبش میخواد براش گل بخره ... خلاصه اکثر روزها توی خونه ی ما به جز زهـــــــــرا که خودش گل هست ،  گلهای دیگه هم  پیدا میشه .       ...
17 شهريور 1393

269-عکسهای جامونده..

  سلام توی این پست چند تا از عکسهای جامونده ی عزیز دلم رو از اردیبهشت ماه تا الان  میذارم . زهـــــــــــــــــــــــــــرای نازم ، تو بهترین و زیباترین تصویر زندگی ما هستی . آبشار گل آخور خانوم خوشگله ، کنارِ رود ارس پدر و دختر کنار آبشارِ آسیاب خرابه عــــروسکِ من داره میره عـــــــروســــــی ...
17 شهريور 1393

268-سلــــــــام دوباره....

سلـــــــــــام دوستان امیدوارم احوالتون خوب باشه و روزگار بر وفق مــــــــــــــــــــــــــراد ممنـــــــــــــــون از همه ی دوستانی که جویای احوالمــــــــــون بودن شکر خــــــــــــدا خوبــــــــــیم و به قول یکی از عزیزان ، دیگه بهتــــــــر از این نمیشه مدتی بود نه فرصت نوشتن داشتم و نه علاقه و حوصله ش رو که فکر میکنم یکی از علتهاش تابستون و گرمی هــــــــــــوا بود که طاقتش رو ندارم ...... ولی دیگه فصل مورد علاقه م پاییـــــــــــــــــز داره میرسه .... توی این مدت زهــــــــــــــــــــرا جونم بزرگتر و خانووووووومتر شده ، فداش شم . روزهای تابستو...
16 شهريور 1393

267-تولد نوید کوچولو

  نویــــــــــــد جونـــــــــــــــم تولـــــــــــــــدت مبـــــــــــــــــــــارکـــــــــ 30 اردیبهشت تولد یکسالگیِ نوید جـــــــــــــــان ، پسر داییِ زهرا جـــــــــــــــان بود. زهرا هم تیپ زده بود و مشتاق تولد بود که بعد از شام برگزار شد .  عکسِ کیک تولد رو میذارم و همچنین تیپِ خانوم خوشگله رو در تولـــــــــــــــد         ...
10 خرداد 1393

266-سفرِ اردیبهشتی

دو هفته پیش ، چند روزی رفته بودیم سفر جایِ همه ی دوستان خالی خیلی خوش گذشت زهرا نازنازی حسابی خوش گذروند . مخصوصا کنار دریا آب بازی میکرد و کلی صدفِ خوشگل جمع کرد .     ...
9 خرداد 1393

265-مهمانانِ ویژه

ماهِ گذشته با چند هفته تاخیر برای نازگلم تولد گرفتیم . اونم چه تولدی ........... یه تولد با کلی مهمـــــــــــــونِ کوچولویِ عروسکی به دعوتِ زهـــرا به دخترکم خیلی خوش گذشت و با مهموناش کلی بازی کرد. ...
9 خرداد 1393

264-خوش تیپِ مامان

سلــــــام دوستـــــــــان امیـــــدوارم همگی خوب و خوش و سلامت باشید زهـــــرا جونم  از مهدکودک فارغ التحصیل شد و این روزها دلش هوایِ خانوم مربیش رو کرده . روزها یا مشغول دیدن کارتون هست و یا ....... راستش دخترکم عاشق لباس بلند و شال و روسری و کیف و کفش هست و تیپ زدن اینجوری براش مثل یه بازیِ سرگرم کننده ست .با مخاطب نامرئیش تویِ خونه میگرده و بازی میکنه و صحبت میکنه . ...
9 خرداد 1393

263-روز پــــــــــدر مبارک

  پدر ، لطفِ خدا بر آدمیزاد پدر ، کانونِ مهر و عشق و امداد پدر ، مشکل گشایِ خانواده پدر ، یک قهرمانِ فوق العاده پدر ، سرخ میکند صورت به سیلی رخِ فرزند نگردد زردونیلی پدر ، لطفِ خدا رویِ زمین است همیشه لایقِ صد آفرین است خوشا آنان پدر در خانه دارند درونِ خانه یک پروانه دارند روز پدر مبـــــــــــــــــــارک ای پدر بویِ شقایق میدهی عاشقی را یادِ آدم میدهی با تو سبزم ، گل بهارم ، ای پدر هر چه دارم از تو دارم ای پدر پدر ای چراغِ خونه ، مردِ دریا مردِ بارون ...
23 ارديبهشت 1393